ما اگر به سلامتي روح خود به اندازه سلامتي جسم خودمان اهميت بدهیم، معلوم می شود کمی بيدار شده ایم، ولی اگه سلامتي روح خودمان را خيلي مهم تر از سلامتي بدن بدانیم، به ميزاني كه بیشتر اهميت مي‌دهیم، بيدارتریم.

 انسان بيدار به معالجه و درمان امراض روحي خود، بيشتر از درمان امراض جسمي اش اهميت مي‌دهد. مثلاً اگر متکبر بود یا حسود بود و از راهش و با عنايت ائمه اطهار(عليهم‌السلام) از اين بیماری خلاص شد و ديگر تکبری یا حسادتي در خود ندید، بسيار خوشحال‌تر از زماني است كه از يك سرطان كشنده شفا پیدا کرده است.

باید بدانیم که علاج این امراض هیچ راهی جز "تزکیه نفس" که دستور قرآن است و می­فرماید: "قد أفلح من زکیها"(شمس/9 ) ندارد. خودسازي و تزكيه نفس، واجب‌ترين كار در زندگي انسان است و بدون آن انسان در یک زندگي غیر انسانی فرو رفته و راه به جايي نمي‌برد.

 انبياء و اولياء  همه­ی تلاششان این بوده که بشر را از خواب غفلت بيدار كنند و او را متوجه هدف زندگي و هدف خلقتش کنند. بنابراین كسي كه تزكيه نفس را که تنها راه رسیدن به انسانیت است، در متن زندگي و بقيه چيزها رو در حاشيه قرار دهد، از خواب غفلت بيدار شده است.

بدیهی است همان طور که در معالجه امراض بدن نیاز به طبیب و راهنماست و خوددرمانی ضررش بیشتر از فایده­اش هست، در درمان روح هم به طریق أولی نیاز به راهنما و طبیب هست، چون پیچیدگی­ها و مجهولات روحی برای ما خیلی بیشتر از بدن است لذا داشتن استاد و راهنما بسیار ضروریست.

بنابراین از علائم يقظه و  بیداری این است که  انسان به دنبال راهنما و استادي براي تزكيه نفس باشد چون كسي كه مي‌خواهد از خواب غفلت بيرون بياید و حرکتی به طرف صحت و سلامتی روحی خودش داشته باشد، بايد سعي كند با يكي از اولياء خدا و اساتيد با معنويت همنشين شود تا او با رفتار و گفتار بيدار كننده خودش، هم موجب تداوم بيداري او از خواب غفلت بوده و هم برنامه­ و نسخه­ای برای معالجه او داشته باشد.