حقیقت عقل، وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) است. اما باید ببینیم به چه اعتبار "عقل" بر این وجود مقدس اطلاق شده است.

در تعریف لغوی عقل گفته شد که عقل از عقال یعنی پابند شتر گرفته شده است یعنی چیزی که انسان را پایبند به یک اصل و اساسی می­کند. پیامبر اکرم(ص) که می­خواهد سبب خلقت، هدایت، عبودیت و تسبیح همه عالم خلقت باشد(نحن سبب خلق الخلق و سبب تسبیحهم و عبادتهم من الملائکه و الآدمیین) بیشتر از هر کسی به این عقال و پایبندی محتاج است.

 این عقال و پایبندی به وسیله علم ایجاد شده است که این روح با عظمت را از هر گونه جهل و نادانی و بلکه از هر عیب و نقصی عقال کرده و به مقام عصمت رسانده است. در روايتى از پيامبراكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله آمده كه فرمود:« اِنَّ العقلَ عِقالٌ مِنَ الجَهلِ وَ النَّفسُ مِثلُ اَخبَثِ الدَّوّابِ، فَاِنْ لَم تُعقَل حارَت»: «عقل، بازدارندگى و مهار از جهل و نادانى است و نفس انسان مثل خبيث‏ترين جنبندگان است كه اگر مهار نشود، بى‏راهه مى‏رود.»(ميزان الحكمه،ج 6، ص 406)

بنابراین عقل فقط صرف یک قوّه ادراک نیست بلکه عقل انسان، قائم به علمی است که از جانب خدا دریافت شده و به اتکای این علم، توانایی ادراک، فهم و تشخیص حق از باطل و صواب از ناصواب را پیدا کرده است.

امام صادق عليه‏السلام می­فرمایند:«خَلَقَ اللّهُ تَعالى العَقلَ مِن أربعةِ أشياءٍ : مِنَ العِلمِ ، والقُدرَةِ ، والنّورِ ، والمَشيئَةِ بِالأمرِ، فجَعَلَهُ قائما بِالعِلمِ، دائما في المَلَكوتِ »:«خداى تعالی عقل را از چهار چيز آفريده؛ از دانايى، توانايى، روشنايى و مشيّت به امر. پس، آن را به دانايى، پايدار و در ملكوت، پاينده ساخت.»(منتخب ميزان الحكمة : 390)

علم و معرفتی که توأم با نورانیّت باشد، درک و قدرت تشخیص، و اراده و اختیار را هم با خود خواهد داشت. مجموعه این­ها می­شود عقل و این عقل منشأ حفظ انسان از خطا و انحراف و  سبب عصمت در معصومین و سبب اطاعت و بندگی است. امام باقر عليه‏السلام می­فرمایند:«لَمّا خَلَقَ اللّهُ العَقلَ قالَ لَهُ :أقبِلْ فَأقبَلَ، ثُمَّ قالَ لَهُ : أدبِرْ فَأدبَرَ ، فقالَ : و عِزَّتي و جَلالي ما خَلَقتُ خَلقا أحسَنَ مِنكَ ، إيّاكَ آمُرُ و إيّاكَ أنهى ، وإيّاكَ اُثيبُ و إيّاكَ اُعاقِبُ.»:«چون خداوند عقل را آفريد به او فرمود : رو كن و او رو كرد؛ سپس فرمود :بازگرد و او بازگشت.[امتحان عبودیت و اطاعت] آن گاه فرمود : به عزّت و جلالم سوگند كه من آفريده‏اى نيكوتر از تو(و در نقلی دیگر محبوب­تر و عزیزتر و در نقلی دیگر عظیم­تر از تو) نيافريده‏ام. تو را فرمان مى‏دهم و تو را نهى مى‏كنم (مخاطب امر و نهى من تو هستى) تو را پاداش مى‏دهم و تو را به كيفر مى‏رسانم».( الكافي: 1 / 26 / 26)

بنابراین چیزی که خود، وسیله حفظ انسان از خطاست، چگونه می­تواند خطاکار و خطاپذیر باشد!؟

به خلاف آن که در لسان عرف، عقل در تقابل با جنون قرار گرفته، در لسان روایات، عقل از جنس علم و در مقابل جهل است. نظیر روایت جنود عقل و جهل(الکافی، کتاب العقل و الجهل،ح 14) یا این فرمایش امام رضا عليه‏السلام که می­فرمایند:«صَديقُ كُلِّ امرِئٍ عَقلُهُ وعَدُوُّهُ جَهلُهُ»:«دوسـت هر آدمى، عقل اوسـت و دشمن او جهلش».( الكافي: 1 / 11 /4 )

 همچنان که پیامبر اکرم(ص) فرمود علم نوری است که دل را روشن می­کند(أَلْعِلْمُ نُورٌ يَقْذِفُهُ اللّهُ فِى قَلْبِ مَنْ يَشآءُ.»(بحارالانوار،ج 1،ص 224) )می­فرماید:«عقل هم نورى است كه خداوند براى انسان آفريد و آن را روشنگر دل قرار داد ، تا به وسيله آن فرق بین غیبیّات و مشاهدات را بفهمد»( العَقلُ نورٌ خَلَقَهُ اللّهُ لِلإنسانِ، وجَعَلَهُ يُضيءُ عَلَى القَلبِ ؛ لِيَعرِفَ بهِ الفَرقَ بَينَ المُشاهَداتِ مِنَ المُغَيَّباتِ( منتخب ميزان الحكمة:392)(چون غیب فقط با عقل درک می­شود نه با حواس پنجگانه ولی عالم شهود با حواس پنجگانه هم قابل درک است) و در کلامی دیگر می­فرماید:«اَلْعَقْلُ نُورٌ فِى الْقَلْبِ يُفَرِّقُ بَيْنَ الحَقِّ وَ الْباطِل»:(عقل نوری در قلب است که به وسیله آن بین حق و باطل فرق گذاشته شود)(ارشاد القلوب، ص 181).