حجت خدا در بين بندگان

پيامبر خدا صلى الله عليه وآله می‌فرماید:

«اِنَّ اللَّهَ جَعَلَ عَلِيًّا وَ زَوْجَتَهُ وَ اَبْنائَهُ حُجَجٌ عَلى‏ خَلْقِهِ» (عوالم ج 11، ص 78).

«خداوند متعال على، همسر و فرزندانش را حجت خود در ميان مردم قرار داده است.»

احاديث متعدد دیگری هم وجود دارد كه نشان مى‌‏دهد فاطمه زهرا عليها السلام نه تنها بر مردم بلکه بر تمام پيامبران و حتی ائمه علیهم‌السلام حجت بوده است:

«لَقَدْ كَانَتَ‏ عليها السلام مَفْرُوضَة الطَّاعَة عَلَى جَمِيعِ مَنْ خَلَقَ اللَّهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْس وَ الطَّيْرِ وَ الْوَحْشِ وَ اَلاَنبياء وَ الْمَلَائِكَةُ»

«اطاعت فاطمه‏ عليها السلام بر تمام بندگان الهى حتى جن و انس، پرندگان و حيوانات، پيامبران و ملائكه واجب است.» (عوالم، ج 11، ص 190؛ دلائل الامامة، ص 28).

همچنين در روايت ديگرى امام عسكرى علیه‌السلام می‌فرماید:«نَحْنُ حُجَجُ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمةُ حُجةٌ عَليَنا»؛ «ما حجّت‌‏های خدا بر آفريدگانش مى‌‏باشيم، و فاطمه، حجّت خدا بر ما است. (تفسير أطيب البيان، ج 13، ص 236).

وظایف شاگرد نسبت به استاد

شاگرد در برابر استاد خود، خصوصاً استادی که برای تزکیه و تربیت روح خود برگزیده، وظایفی بر عهده دارد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

1-      شناخت جایگاه و منزلت استاد: اولین وظیفه شاگرد این است که منزلت استاد خود را بشناسد و بداند «عالم ربانیّ» از نظر معصومین علیهم‌السلام چه جایگاهی دارد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: «العلماء ورثه الأنبیاء( کافی ج ۱ ص ۳۲.)؛ علماء وارثان انبیاء هستند. حتی در روایتی دیگر منزلت فقیه و عالم ربانی در حد انبیاء دانسته شده است: «منزلة الفقیه فی هذا الوقت کمنزلة الأنبیاء فی بنی إسرائیل؛ جایگاه فقیه در این وقت مانند منزلت انبیاء در میان بنی اسرائیل است».

2-      ارج نهادن به استاد و تجلیل از مقام علم و دانش: طالب علم و شاگرد واقعی کسی است که ارزش علم و مقام عالم برای او معلوم باشد و بداند که باید عالم را به جهت علمش تعظيم و احترام كند و قدر و ارزش او را بداند چنان که امام كاظم عليه‌السلام می‌فرمایند: «عَظِّمِ العالِمَ لِعِلْمِهِ؛ عالم را به جهت عملش تعظيم و احترام كن» (تحف العقول: ص 303 و ص 209).

3-      تواضع و فروتنی در برابر استاد: تواضع در هر حالی خوب و پسندیده است و مایه و پایه بسیاری از کمالات انسانی است ولی در برابر استاد بسیار لازم‌تر و ضروری‌تر است.

4-      سپاسگزاری از ارشاد، هشدار، و راهنمایی‌های استاد: شاگرد باید شکور بوده و قولاً و عملاً سپاس‌گزار زحمات استادش باشد و بداند که تشکر عملی از استاد همان انجام دستورات و فرامین استاد است.

5-      تسلیم و مطیع بودن در برابر استاد: شاگرد باید کاملاً تسلیم و مطیع استاد خود باشد و در این راه نه تنها سستی نکرده بلکه زبان به چون و چرا و اعتراض باز نکند بلکه از قضیه حضرت موسی و خضر در سوره مبارکه کهف درس بگیرد و با ایراد و اعتراض بی‌جای خویش موجب حرمان و فراق خود از استادش نگردد.

6-      در نظر نگرفتن جایگاه ظاهری خود در برابر استاد: شاگرد باید مقام و موقعیت ظاهری خود را در برابر استاد فراموش کند و بداند از هر قشر و طبقه‌ای که باشد در برابر استاد شاگرد است مانند حضرت موسی با وجودی که پیامبر اولولعزم بود و مقام ظاهری بالاتری از حضرت خضر داشت ولی التماس می کند تا خضر او را به شاگردی بپذیرد: « «قَالَ لَهُ مُوسَی هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَی أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا ؛ موسی به او گفت: آیا اجازه می‌دهی دنبالت بیایم و از تو تبعیت کنم تا از حکمتی که به تو آموخته‌اند به من هم بیاموزی؟» (کهف/66).

7-      حق‌شناسی و با احترام یادکردن از استاد؛

8-      حفظ حریم استاد در همه حال؛

9-      در انتظار استاد و شرفیابی به محضر او نشستن؛

10-   عدم ایجاد مزاحمت برای اشتغالات یا وقت استراحت استاد؛

11-   نشستن همراه با نزاکت، ادب، خشوع و تواضع در محضر استاد؛

12-   پوشاندن عیب‌های احتمالی استاد و ظاهر ساختن مناقب و خوبی های او؛

13-   نادیده گرفتن سبق لسان و لغزش و اشتباه لفظی و حتی علمی استاد؛

14-   دفع هرگونه اتهام ناروا از ساحت استاد؛

15-   حسن سئوال و پرسش مسائل مورد نیاز؛

16-   پرسش بجا و به موقع از استاد؛

17-   پیشی نگرفتن شاگرد به پاسخ پرسش ها در محضر استاد؛

18-   قطع نکردن کلام استاد؛

19-    دوری نکردن از سؤال و پرسش به خاطر شرم و حیا؛

20-   رعایت سکوت در مجلس درس؛

21-   تمرکز حواس و استماع دقیق سخنان استاد؛ 

22- تنظیم و تلطیف صدا و پرهیز از صدای بلند در سخن گفتن با استاد.