در روایت آمده : المعرفة بذر المحبة؛ ریشه محبت صحیح، شناخت و معرفت صحیح است. ما اگر معرفت

 صحیحی نسبت به ائمه علیهم السلام داشته باشیم و آن ها را نور واحدی ببینیم(کلّنا نور واحد) که در علم

و عصمت و قدرت و همه صفات و فضائل انسانی یکی هستند، آن وقت محبت ما هم به این ذوات مقدسه 

 صحیح و تنظیم خواهد شد. اصلاً معنا ندارد که با واحد بودنشان در همه چیز، امامی را بیشتر از امام دیگر 

 دوست داشته باشیم یا به امامی بیشتر از امام دیگر ابراز محبت کنیم، مگر در خصوص امام عصر ارواحنافداه

  چون ایشان  امام عصر و زمان ماست که باید گرد او جمع شویم و مجذوبش باشیم ، لذا باید بیشتر به

 ایشان متوجه بود و بیشتر به این وجود مقدس محبت و مودّت داشت .این کاملا طبیعی و عقلایی است

   والا در غیر ایشان معنایی ندارد که بگوییم به امامی بیشتر از سایر ائمه(ع) علاقمند و دلبسته ایم.

 

با این نگاه، سنگینی حزن روز شهادت امام

هادی(ع) با روز عاشورا تفاوتی نخواهدداشت.

 این مصیبت بر ما و بر جمیع اهل اسلام و اهل

 آسمان ها عظیم است به همان عظمت مصیبت

ابی عبدالله الحسین(ع)!

چه مصیبتی جانکاه تر و سنگین تر از این که امام با عظمتی مثل امام هادی علیه السلام را، او که

 حجت خدا و اراده پروردگار است و فلک دوّار به اذن و اراده او در دوران است! بر سفره شراب حاضر کنند و

 جام شراب به او تعارف نمایند!

علامه مجلسی در بحار نقل می فرماید که متوکل جمعی را شبانه به خانه آن حضرت فرستاد. آن ها سرزده

 و بدون اذن وارد خانه شدند، دیدند امام علیه السلام در اتاقی در بسته، رو به قبله نشسته و قرآن

می خواند. در همان حال به ایشان حمله کردند و امام را با سر و پای برهنه به حضور متوکل بردند. آن ملعون

 که بر سفره شراب نشسته بود و جام شرابی در دست داشت، امام را کنار خود نشاند و جام شراب را

به ایشان تعارف کرد.

حضرت فرمود: به خدا سوگند هرگز گوشت و خون من با شراب آمیخته نشده و نخواهد شد،مرا معاف بدار.

متوکل گفت: پس اشعاری بخوان[و بزم ما را کامل کن!]

حضرت فرمود: در شعر بهره اندکی دارم.

گفت: حتماً باید شعر بخوانی. حضرت ناچار ابیاتی در بی وفایی دنیا خواند!

السلام علیک یا علم الهدی! یا مولای یا ابالحسن یا علی بن محمد!

بذلتم انفسکم فی مرضاته و صبرتم علی ما اصابکم فی جنبه!