بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 وَ الَّيْلِ إِذَا يَغْشي‏، وَ النهَارِ إِذَا تجَلي‏(لیل/۱ و ۲)

سوگند به شب وقتي كه پرده افکند و همه جا را فرا گیرد. و سوگند به روز وقتي كه پرده برافکند و ظاهر ‏گردد.

 محمد بن مسلم می­گويد: سألت أباجعفر علیه السلام عن قول الله عزوجل« وَ الَّيْلِ إِذَا يَغْشي‏ وَ النهَارِ إِذَا تجَلي‏...»:  از حضرت باقر تأويل آيات فوق را سئوال کردم، فرمود: مراد از ليل «اولي» و «دومي» [خلیفه اول و دوم] است كه تاريكي جهل و ستم آن­ها روشنائي اميرالمؤمنين را در خلافتي كه براي خودشان تشكيل دادند پوشاند و حق آن بزرگوار را غصب نمودند ولی آن حضرت صبر كرد تا دولت آن­ها به پايان رسيد، و مقصود از نهار حضرت قائم آل محمد عجل الله تعالي فرجه الشریف است. چون ظاهر شود باطل را محو نمايد و از بين ببرد، و در قرآن خداوند مثل هايي براي مردم زده ولي مخاطب قرآن پيامبر اكرم و ما ائمه هستيم و مثل هاي قرآن را جز ما كسي نمي داند و نمي فهمد. (غاية المرام، ص 757 و تفسير صافي، ج 5 ص 336)

برای درک بهتر کلام خدای تعالی در آیه شریفه «و النهار إذا تجلّی»، بهتر است ابتدا به سوره مبارکه شمس مراجعه کنیم؛ آن جا که بعد از سوگند به خورشید و گسترش نور آن: وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا و پس از سوگند به ماهی که از پی خورشید می­آید: وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا، به روز سوگند می­خورد وقتی که این روز خورشید را آشکار می­سازد: «والنهار إذا جّلاها»(شمس/3).

برخی می­گویند ضمیر در جلّاها، به زمین یا دنیا برمی­گردد که در این آیه یا آیات قبل ذکری از آن­ها به میان نیامده ولی به قرینه مقام روشن می­شود. بنابراین آیه را این گونه باید معنا کرد:«سوگند به روز هنگامى که زمین یا دنیا را روشن سازد.»(تفاسیر نمونه، راهنما، هدایت و غیره ذیل آیه شریفه).

ولی با توجه به سیاق آیات و اصالت عدم تقدیر، بهتر است بگوییم ضمیر در جّلاها به همان شمس که در آیه اول آمده و ظاهر است برمی گردد و معنی آیه این است:« سوگند ‌به‌ روز، هنگامی‌ ‌که‌ خورشید ‌را‌ آشکار نماید».

با این که روز نتیجه طلوع خورشید است ولی‌ ‌در‌ عین‌ حال،‌ روز ‌هم‌ دلالت بر خورشید دارد از نوع دلالت‌ اثر ‌بر‌ مؤثر. ‌در واقع‌ روز ‌بر‌ وجود خورشید دلالت‌ می کند، نه‌ ‌بر‌ ایجاد ‌آن‌ و این یک معنای حقیقی است نه مجازی چون حقیقتاً این روز است که خورشید را آشکار و نمایان می سازد و از چهره آن که در پس حجاب ظلمت شب بود، پرده برمی­دارد.

همچنان که خورشید در عالم مُلک و در منظومه شمسی، وسیله و محور حیات است و با نورافشانی خود موجب رشد و نمو موجودات زمینی می­شود و آن­ها را به کمال درخورشان می رساند، در منظومه عالم ملکوت که باطن و حقیقت عالم خلقت است، ذات مقدس پیامبر عظیم الشأن اسلام صلى الله عليه و آله، خورشید تابان این منظومه و وسیله و محور حیات است. بنابراین در آیه اول خدای­تعالی به وجود مقدس پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله و انتشار نور آن وجود مقدس در عالم ملکوت (ضحاها) سوگند می­خورد.

اما ستم ائمه جور، غشاء و پرده تاریکی بر این چهره نورانی انداخته و مانع از انتشار نور آن در عالم دنیا شده است: « و الليل إذا يغشاها قال : ذلك أئمة الجور.... فغشوا دين رسول الله (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) بالظلم و الجور و هو قوله : و الليل إذا يغشاها ، قال : يغشى ظلمهم ضوء النهار»( البرهان فی تفسیر القرآن، ج‏5، ص: 672)

تنها کسی که این تاريکي جور را مي‏زدايد و پرده­ سیاه ظلم را می­درد تا سیمای درخشان شمس عالم ملکوت در عالم دنیا نمایان شود، وجود مقدس حضرت بقیةالله ارواحنا فداه است:« والنهار إذا جليها، يعني به القائم عليه السلام».

 اوست که شمس خاتم الانبیاء(ص) را متجلی نموده و آن را در جهان آشکار می سازد.

 اوست که قوس نهار در منظومه عالم ملکوت است که نور نبوت پیامبر(ص) را در همه عوالم وجود منتشر می سازد.

اوست که به شب سیاه ظلم و جور در دنیا پایان می­دهد تا سپیدی صبح قسط و عدالت بدرخشد.