فذبح الطفل!!
فَتَقَدَّمَ (ع) إِلَى بَابِ الْخَیْمَةِ فَقَالَ نَاوِلُونِی عَلِیّاً ابْنِیَ الطِّفْلَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ فَنَاوَلُوهُ الصَّبِیَ...
امام علیه السلام متوجه خیمه شد و فرمود: فرزندم على را بیاورید تا با او وداع کنم نمایم. طفل را به آن حضرت دادند...(لهوف/103)
حالا که مرا می بری از شیر بگیری
یک لحظه ببین مادر من پشت سرت نیست؟
فأخذه على یده و قال: یا قوم إن لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل.(نفس المهموم،شیخ عباس قمی، 319)
گفتی که مکش منت این حرمله ها را
حیف از تو و دریای غرور پسرت نیست؟
رماه حرملة بن كاهل الأسدی بسهم فذبحه فی حجر الحسین(ع) حرملة بن كاهل اسدى
او را هدف تیری قرار داد که در آغوش پدرش او را ذبح کرد!!
رویِ این دستم تنش، بر روی آن دستم سرش
آه، بفرستم كدامش را برای مادرش؟!
حجمِ تیری كه برای جنگ های سخت بود
آن چنان آسیب زد چیزی نماند از حنجرش
شرم دارم كه بگویم تیرِ دشمن داغ بود
در حرم پیچید عطر و بوی یاسِ پرپرش
السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ .
سلام بر عبداللّه بن الحسین، كودك شیرخواره تیر خورده ضربت خورده به خون تیپده كه خونش به آسمان، پرتاب شد و در دامان پدرش، با تیر، سر بُریده شد! خدا لعنت كند حَرمَلَه بن كاهِل اسدى و همراهانش را كه به او تیر زدند(زیارت ناحیه مقدسه)