أکثِرُوا الدعاء بِتَعجیلِ الفرج فَإنّ ذلک فرجَکُم... (کمال الدین ،ص۴۸۵  و بحارالانوار،جلد۵۳،صفحه۱۸۰)

علمای علم اصول الفقه می‌فرمایند: اگر امری از طرف مولی صادر شد، در دایره مولویّت و عبودیّت، ترک "مأمورٌ به " یعنی «آن چه به آن امر شده‌ایم»، صحیح نیست بلکه به حکم عقل، امرِ مولی، واجب و امتثالش لازم است.

بیش از هزار سال است این امر از ناحیه مولی صادر شده است:

" برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید!"

پس به حکم شرع که همان حکم عقل است، "دعا برای تعجیل فرج"، نه، بلکه "بسیار دعا کردن برای تعجیل فرج واجب است". حتی باید گفت از أوجب واجبات است چون تعبیر أکثروا، شدت خواست و اراده مولی را بر امتثال و اطاعت این امر می‌رساند و مسأله‌ای هم مهم‌تر از این وجود ندارد. بنابراین هیچ إذنی و هیچ عذر قاطعی نیست که دلیل و مستند برای ترک این امر و فرمان مهم شود.

با این همه، که آمر حق آمریّت و مولویّتش را کاملاً بجا آورده(أمرتُم بالمعروف ...)،

چرا بیش از هزار سال است!!! این امرِ مولی معطّل مانده و در ضمیر ما بعثی انشاء ننموده و تحریکی و انگیزه‌ای آنچنان برای امتثالش ایجاد نکرده است!!؟

یا ما این اوامر را مثل :«أدعونی أستجب لکم....أکثروا الدعا بتعجیل الفرج.....فأدعوا لی بالفرج...و...و...»، نشنیده‌ایم! (لهم اذانٌ لا یسمعون بها۱!)...

یا این اوامر را نشنیده گرفته‌ایم! (لهم قلوبٌ لا یَفقَهونَ بها۲!)

پس معلوم است ما از دایره مولویّت و عبودیّت حقیقتاً خارجیم! و رسم اطاعت و بندگی نمی‌دانیم!


۱و۲-ـسوره اعراف آیه۱۷۹